ریزچشمک (اوماتیدی، اوماتیدیوم) به هر واحد بینایی چشم مرکب در حشرات میگویند.
چشم های مرکب :
چشم مرکب در سخت پوستان و حشرات وجود دارد . سطح خارجی هر چشم مرکب ، همانند یک الماس ، دارای سطوح فراوانی است . هرسطح در حقیقت قرنیه محدب یکی از واحدهای بینایی چشم مرکب است که اوماتیدی نام دارد . تعداد اوماتیدی های تشکیل دهنده هر چشم مرکب ، بسته به گونه جانور متفاوت است . برای مثال ، چشم مرکب برخی از سخت پوستان فقط 20 اوماتیدی دارد ، در حالی که چشم سنجاقک دارای بیش از 28000اوماتیدی است .
بخش های نوری هر اوماتیدی شامل یک عدسی محدب الطرفین و یک مخروط کریستالی (crystalline cone ) است . این ساختارها نور را بر روی سلول های گیرنده نوری که سلول های شبکیه ای (Retinular cells) نامیده می شوند ، متمرکز می کنند . غشای این سلولها نسبت به نور حساس بوده و متشکل از ریز پرزهای حاوی ردوپسین ( رنگیزه نوری موجود در سلولهای گیرنده نوری است که پس از برخورد نور ، تغییر کرده و منجر به ایجاد پیام عصبی می شود ) است . غشای سلولهای شبکیه ای مجاور هم ، ممکن است به یکدیگر جوش خورده و اندام میله مانندی را به نام رابدوم (Rhabdome ) تشکیل دهند که نسبت به نور حساس است .
چشم های مرکب نمی توانند شکل اشیا را به خوبی تشخیص دهند . اگر چه سیستم عدسی هر اوماتیدی می تواند تصویر کوچک و معکوسی را تشکیل دهد ، اما شواهد اندکی نشان می دهند که جانور آن ها را به صورت تصویر تشخیص می دهد . در عین حال ، همه اوماتیدی ها با هم ، یک تصویر مرکب یا موزائیکی را پدید می آورند . هر اوماتیدی با جمع آوری نور از بخش کوچکی از میدان دید جانور ، در حقیقت میانگین نوری را که به آن بخش برخورد می کند جمع آوری می نماید . کنار هم قرار گرفتن این نقاط ، یک تصویر موزائیک مانند را بوجود می آورد .
چشم بندپایان معمولا با شدت های مختلف نور تطابق می یابد . پوششی از سلول های رنگدانه دار ، هر اوماتیدی را در بر می گیرد . این رنگدانه های محافظ ، هم در سلول هایی که سلول های عنبیه ای خوانده می شوند و هم در سلول های شبکیه ای وجود دارند. در حشرات شب پرواز و حشراتی که در نور کم پرواز می کنند و بسیاری از سخت پوستان ، رنگدانه ها می توانند در طول یک سلول به سمت راس یا قاعده آن حرکت کنند . هنگامی که رنگدانه ها در راس سلول پخش شوند ، هر اوماتیدی از سلول مجاور خود به وسیله پوششی از رنگدانه ، جدا شده وفقط پرتوهای نوری که مستقیما از محور نوری ان وارد شوند ، قادر به تحریک سلول های گیرنده خواهند بود . در حالی که اگر رنگدانه ها در قاعده سلول تجمع یابند ، پرتوهای نوری وارد شده به چشم می توانند از چندین اوماتیدی گذشته و واحد های شبکیه ای متعددی را تحریک کنند . در نتیجه در نور کم ، حساسیت چشم ها افزایش می یابد و در نور شدید ، از صدمه دیدن چشم ها جلوگیری می شود . جابجایی رنگدانه ها در حشرات ، توسط اعصاب و در سخت پوستان توسط هورمون ها کنترل می شود . در برخی از جانداران نیز این حرکات به صورت ریتم روزانه تنظیم می شوند .
هرچند چشم مرکب فقط می تواند تصاویر مبهمی از اشیاء فراهم کند ، اما در عوض قادر است نوسانات دارای فرکانس بالا را تشخیص دهد . مگس ها می توانند تا 265تصویر در ثانیه را از یکدیگر تفکیک نمایند ، در حالی که چشم انسان می تواند فقط 45تا53 تصویر در ثانیه رااز هم تفکیک کند . نورهای نوسانی با فرکانس بالاتر از این حد ، توسط چشم انسان ، به یکدیگر پیوسته وبه صورت نور پیوسته و واحدی دیده می شوند . لذا ما نور ساطع شده از لامپ های معمولی را نوری ثابت و مداوم می بینیم و حرکات تصاویر سینما نیز یکنواخت و پیوسته به نظر می رسند . در حالی که برای یک حشره ، نور لامپ ها و تصاویر سینما به طور بسیار مشخص و فاحشی منقطع هستند . به این ترتیب حشرات می توانند کوچک ترین حرکت شکار یا دشمن خود را به سرعت تشخیص دهند . چشم مرکب یکی از مهمترین سازش های بندپایان با شیوه زندگی خاص آن هاست . چشم های مرکب از نقطه نظر دیگری نیز باچشم های ما تفاوت دارند . این نوع چشم ها طول موج های قرمز تا فرا بنفش را به خوبی تشخیص می دهند . به این ترتیب یک حشره می تواند نور فرابنفش را به خوبی ببیند و رنگ های دنیای یک حشره با دنیای ما تفاوت زیادی خواهند داشت . از آنجایی که گل ها ، نور فرابنفش را به مقادیر متفاوت منعکس می کنند ، گل هایی که از نظر ما همگی یک رنگ هستند ، از نظر یک حشره کاملا با یکدیگر تفاوت خواهند داشت .